عسل
عسل می بینم ویادت تو می افتم یاد شب عاشورا و یاد ظهر شهادتت
حضرت عاشورا / ریزنوشت / زندگی با روضه
توسط منذرون · Published آبان ۱۲, ۱۳۹۳ · Last modified شهریور ۲۴, ۱۴۰۳
عسل می بینم ویادت تو می افتم یاد شب عاشورا و یاد ظهر شهادتت
امشب هم عده ایی آمدند پیش حسین و هم عده ایی رفتند… . . ما جزو کدام دسته ایم؟
حضرت عاشورا / ریزنوشت / مادر خوبی
توسط منذرون · Published آبان ۱۰, ۱۳۹۳ · Last modified شهریور ۲۴, ۱۴۰۳
۱۸ ساله شهید شد تا به همه بفهماند اشبه الناس به فاطمه هم است علی اکبر…
یارانش شهید شدن تا فردای بی حسین را نبینند… . . . و منی که تمام روزهایم بی توست وزنده ام چگونه خودم را در حلقۀ تو و اصحاب ببینمn
حسین تنها ایستاد وسط معرکه تا همه بدانند حق همیشه تنها است اما این دلیل نمی شود بر یاری نکردنش
حرف های گنده گنده / حضرت عاشورا / ریزنوشت
توسط منذرون · Published آبان ۴, ۱۳۹۳ · Last modified شهریور ۲۴, ۱۴۰۳
برای پول نجنگیدنداصحاب حسین آری آنان بسیجی بودند و کوفیان مزدور و اجیر…!
اینان که قلاده گردن انداخته اند و شبانه پارس می کنند در هیاتی… و گندکاری هایشان را به اسم امام حسین تمام می کنند بدانند که از سگ بودن هم...
قلوبهم معک سیوفهم علیک آنان که دوستش داشتند او را کشتند و آنان که عاشقش بودن برای حسین کشته شدند
جهت اطلاع اینانکه در مجلس سیدالشهدا قلاده به گردن می زنند بگویم یزید سگ باز بود عزیزم اشتباه گرفتی!
حسین را یا یقین کشتند!و من هنوز در یاری اش شک دارم!
بیشتر