شبگرد دل شکسته (2)
شب دومی که میرفتم قبرستان تخت فولاد ساعت از نیمه شب گذشته بود که خودم را رساندم وسط قبرها وقتی اطرافم رامشاهده کردم بیابانی بود پر ازسنگ قبر که برایم شبیه به علامت سوال...
شب دومی که میرفتم قبرستان تخت فولاد ساعت از نیمه شب گذشته بود که خودم را رساندم وسط قبرها وقتی اطرافم رامشاهده کردم بیابانی بود پر ازسنگ قبر که برایم شبیه به علامت سوال...
تا تکلیف روشن شود برای که می تپد این دل … باید اول “نوار قلب” بگیری…! برای دوستی با من ` ...
کاری واسه دل آشوبم کن جون مادرت فقط خوبم کن همین یک ماه پیش بود...
بالگدی ازشهرالله بیرونم کردند سینه خیز خود رابه محرم خواهم رساند (نفس های به شماره افتاده است) وقتی ماه رمضان آمدچقدرخوشحال بودم!چقدربرنامه ریزی کرده بودم برای تغییری که دیگر برگشتی درآن نباشد چقدرشب های...