آزاد سازی دلم از دامین غیر
تا تکلیف روشن شود
برای که می تپد این دل …
باید اول “نوار قلب” بگیری…!
برای دوستی با من `
همیشه حسادت میکردم به کسانی که یک دنیا اندوهگینند و ذره لب به سخن باز نمیکنند گاهی هم نقابی از خنده به چهره میزنند که کسی متوجه غم ها ودرد هایشان نشود
حسادت میکردم به کسی که دلش بیت الاحزان است و وجودش یک روضه ی خصوصی که کسی درآن راه ندارد
کسانی که موقع تنهایی هق هق اشکشون گوش عالم را کر میکنه وآه شبانه یشان خانه های آباد را میسوزونه
هروقت میخواستم اینجوری باشم نمیشد
یک دنیا مثل سایه دنبالم می افتادند تا حرف هایم را بشنوند ومن به جای هق هق گریه غم هایم گوش عالم را کر میکرد
درد من بی اخلاصی ام بود
درد من تپیدن قلبم برای غیر بود
خدایا حال خود شدم آنگونه
الهی استغفرک من کل لذت بغیر لذت ذکرک
خدا توبه میکنم از هرلذتی که جز ازطریق تو حاصل کردم
این بار خلوت دلم را حیات خلوت دیگران نمیکنم اینبار دل میدهم به تووو
تویی که مدت ها پشت درب اتاقت زانوی غم بغل کرده بودی و برای دوری من اشک میریختی
خدایا از آزاد سازی دامنه ی قلبم از غیر خود متشکر
دیگر ناز میکنم…