دسته: مادر خوبی

راه مسجد را n بر علی می بست n اگر غلاف n بر بازویش n نمی نشست..!!

وقتی انصار و مهاجرین n در سقیفه توافقی بد کردند n فاطمه در مدینه کشته شد و n حسین در کربلا…

n فاطمیه ها n صدای فاطمه را می شنوم n که نیمه های شب n درب خانه دلم را می زند n تا برای یاری علی n قدمی بردارم! n

وقتی انصار n به پستوهای خود خزیدند n تا مستحباتشان را ادا کنند n مهاجرین n برای ذبح واجبات n به خانه علی n لشکر گشی کردند…

n شمشیری که برای جهاد n یک عمر در غلاف بود n پهلوی تو را شکست n . n . n بعد از پیامبر n جنگ نرفته ها و فراری های از میدان n...

n فاطمیه ها n یاداور این است n که چقدر از فاطمه و مرام او دوریم n فاطمیه n فصل قضاوت است n فصل حکم به اینکه n من کجا هستم و n فاطمه...

n چهارشنبه سوری n شاید جشن بر دوزخی شدن است! n مگر نشنیدی خدا چهارشنبه جهنم را آفرید n . n . n . n وَ فِیهِ خُلِقَتْ جَهَنَّم‏ n

n چهارشنبه سوری اهل سقیفه بود n اتش زدن خانه زهرا…. n

بی مادرها n با زدن تو n به تمام مادرها n جسارت کردند.

n فاطمیه آمد n دلم برای تو اشک می خواهد n گریه های بلند بلند n