داستان عشق پارت اول
همه چیز از ۱۳۹۳/۵/۲۸ شروع شداولین دیدارمان به پایان رسیدنمیدانم چرا ضربان قلبم تند تر میزدگرمای دلنشینی تمام وجودم را در بَر گرفته بودبا هر قدمی که از او دور میشدم، احساس می کردم...
همه چیز از ۱۳۹۳/۵/۲۸ شروع شداولین دیدارمان به پایان رسیدنمیدانم چرا ضربان قلبم تند تر میزدگرمای دلنشینی تمام وجودم را در بَر گرفته بودبا هر قدمی که از او دور میشدم، احساس می کردم...
شب جمعه ی گذشته بود ساعت حدودا یک نصف شب بود رفته بودم گلستان شهداء قدم میزدم که دیدم چندتا خانم باوضعیت حجابی فوق العاده زننده وارد گلستان شدند انگار همه نگاها سمت این...