عشق
این عشق است که
با معشوق آغاز
و با عاشق به پایان می رسد
گاهی که به تو می اندیشم
با خود می گویم
آمده ام برای نرسیدن به تو.
و خود را دلداری می دهم که
رسیدن
یا نرسیدن
مهم نیست.
فقط باید
آخر واژه ها تو باشی
مثل رسیدن به تو
نرسیدن به تو
من و تو
حرص عجیبی داشت
برای جمع کردن عکس های من
حالا که آتشی بپا کرده
مرادش را پی بردم
فرشتگان ابلیس را از خود می دانستند.
عجیب نیست
که تو را فرشته می دانستم
از آن همه عشق
شماره ایی ماند
یعنی فقط چند عدد!
تازه چند تا صفر هم
میانشان دلبری می کنند!
این را گفتم تا بدانی
نیت کرده ام آنها را برای ابد
پاک کنم از این گوشی !
فقط باید کمی
خودم را
جمع و جور کنم!
البته اگر این ذهنم
تو را گوشه ای
قایم نکرده باشد!
غلظت ذرات دلتنگی ام
به هشت برابر حد مجاز
و ۲ و نیم برابر حد بحرانی رسیده است